من یه پسر قنده عسل دارم که روز به روز دارم بیشتر و بیشتر عاشقش میشم بالاخره کوچولوی نازم که منتظر قدم های کوچکش بودیم
در تاریخ پنجم بهمن ماه به دنیا اومد
از خدای مهربونم میخوام همیشه سالم باشی
من و مسعود جونم دوست داریم و برات میمیریم
این وبلاگ رو به پسر عزیزم "آدریان " هدیه میدم.
میخوام بدونه که مامانی خیلی دوستش داره و بی صبرانه
منتظر بزرگ شدنشه . عزیزم این وجود توست
که مرا به آتش کشیده است چقدر این حس زیباست
و چه بی انتهاست این عشق مادرانه و من چه خوشبختم
از اینکه اینجا هستم با تو ، تویی که برایم از همه کس و همه چیز
عزیزترینی میخوانمت و برایت می نویسم تا دلم آرام بماند...